بدون عنوان
الناگل بانو، ای کاش مرا در گنجینه بودنم ارثیه ای از خوبیها بود کاش می توانستم بخود مطمئن باشم هر آنچه فرا میگیری خیر است افسوس و صد افسوس هربار بخود نگاه می کنم گوشه های شرمساری از بغچه دلم بیرون می زند. پی هر نقطه از روز که خلوتی با خداست، دعایت می کنم جان مادر دعا می کنم طی این جاده که میروی راه را گم نکنی همراه را دریابی و بدانی چه باید بکنی تو هستی و دنیایی سراسر شگفتی شگفتیهایی که گاه توهم خوشبختیند، سویشان شیفته مشو! تو هستی و مردمانی از همه رنگ رنگ دلشان را پیدا کن، از همه خالص تر است النابانو جان دلم تنگ است دلم از هرچه که کردم نگران شده باز که مب...
نویسنده :
Owner
10:29